در کتاب رقابت کوهستانی خانواده‌ی سانتاندرها هدف روشنی در ذهن دارند؛ برنده شدن در مسابقه‌ی بزرگ نقشه‌کشی تا بتوانند با جایزه‌اش بروند دنبالِ پدرِ گم‌شده‌شان. از شانسِ خوب‌‌شان آنجلیکا سانتاندر، مادرِ بچه‌ها هم یک نقشه‌کش قهار است. پس ظاهراً همه‌چیز بر وفق مراد است. اما راستش را بخواهید کِی تا حالا حتی وقتی تمام مهارت‌های لازم را هم به بهترین شکل داشته‌ای، در راه رسین به هدفْ همه‌چیز بر وفق مرادت پیش رفته است؟ بچه‌های سانتاندرها که علی‌رغم هوش و ذکاوت و مهارت‌های نقشه‌کشی کم‌نظیرشان نسبت به برنده شدن در مسابقه حسابی امیدوارند، پیش از رسیدن به مکان برگزاری مسابقه، مادرشان را در ایستگاه قطار گم می‌کنند و برای این‌که فرصت شرکت در آن مسابقه را از دست ندهند مجبور می‌شوند به‌تنهایی در مسابقه‌ای که اساساً برای بچه‌ها طراحی نشده است شرکت کنند و با گروه‌های دیگری رقابت کنند که همگی بزرگسال‌اند و برای بردن چه‌بسا حاضرند چشم‌شان را روی […]

«شاید اگه از ته دل آرزو کنم، ببینم که همه‌ی اینا خوابه…خوابی که توش بابا هنوز کارش رو داره…خوابی که توش تازه برادردار نشدیم…خوابی که حتی توش خواهری که خودم خواسته بودم رو هم نگرفتم…خوابی که توش یکی دستش رو دورم حلقه کنه و بهم بگه: همه چی درست می‌شه.» 👭 رينا تلگمایر در کتاب «خواهرها» تجربه‌ی داشتن خواهر و برادر کوچک‌تر را به تصویر کشیده است. 🚙 در این کتاب، رينا همراه خانواده‌اش به یک سفر طولانی جاده‌ای می‌رود. در مسیر رسیدن به خانه‌ی خاله‌اش بارها با خواهرش بگومگو می‌کند، دردسرهای بدی برایشان پیش می‌آید و حسابی نگران است که دخترخاله‌ها و پسرخاله‌اش مسخره‌اش کنند. 🌞 رينا گاهی از این که آرزو می‌کرده خواهر داشته باشد پشیمان می‌شود اما این خاطرات را نوشته تا به بچه‌ها بگوید نگران نباشید، بالاخره اوضاع خوب می‌شود.

«تام پسری خجالتی و ساکت بود. نه خیلی زور داشت، نه خیلی باهوش بود و نه خیلی سروزبان داشت. یک پسر خیلی معمولی بود که حتی خیلی از معلم‌های مدرسه هنوز اسمش را هم نمی‌دانستند. البته این دلیل نمی‌شد که نتواند از پس کارهای مهم بربیاید. دیگر خودش هم داشت باور می‌کرد که ممکن است سفر به دور دنیا آن‌قدرها هم که دیگران می‌گویند کار محالی نباشد.» «پسری که دور دنیا را رکاب زد» ماجرای سفرهای تام به دور دنیاست. تام احساس می‌کند دنیای واقعی باید بزرگ‌تر از دنیای اطراف خودش باشد و تصمیم می‌گیرد با دوچرخه‌اش راهی سفری برای کشف دنیای بزرگ‌تر شود. الستر هامفريز، نویسنده‌ی این مجموعه‌ی سه جلدی، با دوچرخه دور دنیا را گشته و ماجراهای تام را براساس تجربه‌های واقعی خودش برای نوجوان‌ها نوشته است. بچه‌ها موقع خواندن این مجموعه همراه تام سفر می‌کنند، چیزهای جدیدی درباره‌ی سفر یاد ‌می‌گیرند و با زبان، فرهنگ، غذاهای عجیب‌غريب […]

با این ویدئو به دفتر نشر ادامه سرک بکشید.آماده کردن و چاپ کردن یک کتاب تازه یک عالمه مرحله دارد که بعضی وقت‌ها هیجان‌انگیزند، خیلی وقت‌ها شیرین و لذت‌بخش‌اند ولی گاهی هم پردردسر و خسته‌کننده.به مناسبت تولد ادامه دوست داشتیم بخش‌هایی از روند آماده شدن کتاب‌های ادامه را با شما خواننده‌ها و مخاطبان ادامه به اشتراک بگذاریم.

🎼 این پست صدای بچگی می‌دهد…صدایی که می‌تواند توی جشن تولدها بیاید…یا توی رستوران‌ها و کافه‌هایی که پر از بچه‌اند…یا توی مهدکودک‌ها و مدرسه‌ها… 🎶 سروصداهای این پست حتی خواب را از سر بچه‌ها می‌پراند و کلاس شما را به «بهترین کلاس دنیا!» تبدیل می‌کند. 🪗 اگر هم مامان یا بابا و دوست و خاله و عمو و عمه باشید، می‌توانید توی ماشین یا وقت آشپزی و باغبانی و کارهای خانه و… آهنگ‌های هرکدام از این آلبوم‌ها را برای بچه‌ها پخش کنید و گوش‌شان را به شنیدن موسیقی‌های خوب و لذت‌بخش و متناسب با سن‌وسال‌شان عادت بدهید. 🎧 بعضی وقت‌ها هم این آلبوم‌ها برای بزرگ‌ترها حس سرخوشی و آرامش کودکانه دارند و چند ساعتی ما را از دنیای شلوغ و پر از دغدغه‌های جورواجور آزاد می‌کنند. 💿 شما با چه موسیقی‌های کودکانه‌ای خاطره دارید؟ تجربه‌‌ی شنیدن چه آهنگ‌هایی را با بچه‌ها دارید؟ و چه آلبوم‌های دیگری را به دوستان ادامه […]

🔸 هشام مطر برای کتاب‌های «در کشور مردان» و «روایت بازگشت» برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر و بوکر شده است که از جایزه‌های مهم نویسندگی در دنیای کتاب‌های بزرگسالان است.ایده‌ی نوشتن یک کتاب برای بچه‌ها در یک کتاب‌فروشی محلی به ذهنش می‌رسد، وقتی که می‌خواست برای برادرزاده‌ی ده ساله‌اش کتاب بخرد و از دیدن تنوع کتاب‌های کودک و روایت‌هایشان حیرت می‌کند. 🔸 هشام مطر می‌گوید در گذشته هیچ کتاب کودکی توی خانه نداشتند و حتی زمان تصویرسازی این کتاب هم با جانلوکا بوتلوی تصویرساز، درباره‌ی سنت‌آگوستین بحث می‌کردند و حرف‌های فلسفی دیگری می‌زدند که هرچه بودند، کودکانه نبودند! 🔸 مطر، نویسنده‌ی لیبیایی کتاب نقطه می‌خواست فرار کند ، در کودکی ناچار به مهاجرت شد، پدرش به دلیل مخالفت‌ با حکومت قذافی ربوده شد و هشام مجبور شد با هویتی جعلی در مدرسه‌ای در بریتانیا ثبت‌نام کند. او هویت تازه‌ای برای خودش ساخت و عادت داشت اگر کسی با اسم «هشام» صدایش زد […]

🍳 تا حالا فکر کردید خوراکی‌هایی که بهشان عادت داریم و هر روز سراغ‌شان می‌رویم، برای آدم‌های یک شهر یا یک کشور دیگر چه شکلی هستند؟ ☕️ در این ویدیو بچه‌هایی در گوشه‌‌ی دیگری از دنیا مزه‌ی نقل و چای‌ونبات ایرانی را می‌چشند. بچه‌ها کشف چیزهای تازه را دوست دارند، و ذائقه‌شان هم هنوز کامل شکل نگرفته، معمولاً هم خیلی رک و بی‌رودربایستی درباره‌ی خوراکی‌ها نظر می‌دهند، این بچه‌ها هم نظرهای متفاوتی درباره‌ی خوراکی‌های محبوب ما ایرانی‌ها دارند. 🙂 🌎 در نشر ادامه مثال‌های متنوعی از زندگی آدم‌ها در کشورهای مختلف پیدا می‌کنیم و ایده‌هایمان را با شما به اشتراک می‌گذاریم تا دنیای بچه‌ها بزرگ‌تر از قبل بشود. با خواندن کتاب «وقت‌ چای در اطراف جهان» می‌توانید به بهانه‌ی چایی دور دنیا را بگردید و مزه‌ی ماجراجویی با کتاب‌ها را بچشید.