بهمناسبت ۲۱ فوریه روز جهانی زبان مادری
گرچه بخش اول این مطلب به «چرایی» فراگیری زبان مادری پس از مهاجرت میپردازد و از ضرورت فراگیری زبان مادری برای کودکان مهاجر میگوید، اما بخش دوم آن که به «چگونگی» فراگیری زبان مادری/زبان اول کودک اختصاص دارد، حاوی نکاتی علمی و عملی است که میتواند برای همهی والدین و افرادی که با کودکان سروکار دارند قابل اجرا و مفید باشد.
بخش اول: چرایی
در سالهای اخیر «مهاجرت» به پدیدهای بسیار فراگیر تبدیل شده است. خانوادههای زیادی با فرزندان خردسالشان به سرزمینی جدید مهاجرت میکنند و یا پس از مهاجرت صاحب فرزند میشوند. فراگیری زبان جامعهی میزبان برای مهاجرانِ کوچک (و والدین آنها) یک ضرورت است. اما زبان مادری چطور؟ آیا فراگیری زبان مادری هم برای کودکان مهاجر امری ضروری است؟

پس از مهاجرت «زبان جامعهی میزبان» برای کودکان مهاجر تبدیل میشود به زبان اصلی؛ زبانِ تحصیل در مدرسه و تعامل در جامعه. برخی از کودکان مهاجر برای برقراری ارتباط در خانه با خانواده از زبان مادری کمک میگیرند و بسیاری ترجیح میدهند در خانه هم به زبان جامعهی میزبان گفتوگو کنند. البته کم نیستند والدینی که دوست دارند فرزندشان زبان مادری را هم یاد بگیرد، اما شِکوِه میکنند که فرزندشان چندان تمایلی به استفاده از زبان مادری نشان نمیدهد و هنگام گفتوگو گرچه کموبیش مفهوم آنچه به زبان مادری به او میگویند را میفهمد اما به زبان جامعهی میزبان پاسخ میدهد.
کمتر از یک قرن پیش اگر فردی یک زبان خارجی بلد بود از میانگین جامعه یک سروَگردن بالاتر میرفت و بهسبب این توانایی خاص درهای زیادی در جامعه به رویش گشوده میشد. اما امروز دانستن یک زبان خارجی نهتنها یک توانایی خاص به حساب نمیآید، بلکه امری کاملاً عادی و پیشپاافتاده است و اگر کسی چنین تواناییای را نداشته باشد، از میانگین جامعه چند پله عقبتر خواهد رفت. برایناساس ضروری است که کودکانِ امروز (چه مهاجر و چه غیرمهاجر) زبان دومی بیاموزند تا بتوانند در دنیای رقابتی امروز حداقل به میانگین جامعه برسند.
حال در نظر بگیرید که متخصصان علوم اعصاب در دانشگاههای مختلف دنیا با کمک فناوریهای پیشرفته دریافتهاند که مغز انسان در بازهی تولد تا حوالی پنج شش سالگی ویژگیها و تواناییهای خاصی دارد و درست بهدلیل وجود این ویژگیها کودکان میتوانند در این بازهی سنی بسیار سریعتر و با تلاش بسیار کمتر از یک بزرگسال چند زبان را بهخوبی فرا بگیرند (کاری که در بزرگسالی بسیار وقتگیر و پُرزحمت است).
پژوهشگرانِ حیطههای مختلف با مطالعات گسترده نشان دادهاند که دانستن بیش از یک زبان مزایای بسیاری دارد. مزایایی که بر تمامی جوانب زندگی انسان از ذهنی و جسمی گرفته تا اجتماعی و فرهنگی اثر مثبت میگذرد. اما فقط با درنظر گرفتن دو نکتهای که پیشتر به آن اشاره کردم، میتوان گفت که یکی از ارزشمندترین هدایایی که یک والد میتواند در دنیای امروز به فرزندش بدهد این است که شرایطی را فراهم کند تا فرزندش در همان اَوانِ کودکی بیش از یک زبان را بهدرستی فرا بگیرد.

پس از تولد و پیش از مهدکودک کودک تمامِ وقت خود را در خانه و با خانوادهاش میگذراند. درست در همین دوره پایههای زبان در ذهن کودک شکل میگیرد. اگر والدین در این بازهی زمانی هوشمندانه عمل کنند، میتوانند در این فرصتِ طلاییِ تکرارناپذیر نهتنها پایههای فراگیری زبان مادری را در ذهن فرزندشان بهخوبی مستحکم کنند، بلکه میتوانند بستری فراهم کنند تا فرزندشان به زبان مادری علاقهمند شود و با شور و اشتیاق به سَمت فراگیری آن پیش برود.
اکنون این پرسش مطرح میشود که چگونه میتوان چنین بستری را برای کودک فراهم کرد؟
بخش دوم: چگونگی
در بخش نخستِ این نوشتار دیدیم که در دنیای امروز دوزبانگی از ضروریات زمانه است. بدین معنا که اگر امروز کسی به دو زبان تسلط نداشته باشد، از میانگین جامعه عقبتر خواهد بود. سپس اشاره کردیم که مغز کودک تا چند سال پساز تولد ویژگیهایی خاصی دارد که فراگیری زبان را بسیار ساده میکند. بخشی از این بازهی زمانی یعنی تولد تا پیشاز مهدکودک بازهای است که کودک تمامِ وقت خود را با خانواده سپری میکند. این یک فرصتِ طلاییِ تکرارناپذیر است برای والدین تا پایههای زبان مادری را در ذهن فرزندشان مستحکم کنند و بستری فراهم کنند تا فرزندشان به زبان مادری علاقهمند شود. در این قسمت میپردازیم به راهکارهایی که به والدین کمک میکند تا به سوی این هدف حرکت کنند.
عصبشناسان و زبانشناسان به ما میگویند رشد مغز نوزاد و مهارتهای زبانی آنها بهمیزان قابلتوجهی به کیفیت و میزان تعامل1 آنها با والدین و محیط اطرافشان بستگی دارد. 2

برایناساس اگر پدر و مادر از ابتدا یک «محیطِ غنیِ زبانی»3 برای کودک فراهم کنند، میتوانند مطمئن باشند که در مسیرِ درست قرار گرفتهاند. اکنون این پرسش مطرح میشود که محیطِ غنیِ زبانی چیست و چطور میتوان چنین محیطی را فراهم کرد؟ محیطِ غنیِ زبانی فضایی است که برای برقراری «ارتباط کلامی» به کودک انگیزه بدهد و شوق گفتوگو کردن را در کودک برانگیزد. چنین محیطی کودک را مشتاق میکند تا در برقراری ارتباطِ کلامی نقشِ فاعلی داشته باشد و صرفاً شنونده نباشد. آیا اصلاً فراهم کردن چنین محیطی برای نوزاد و کودکِ نوپا که هنوز صحبت نمیکنند امکانپذیر است؟ جواب ساده و روشن است: بله! البته برای ایجاد چنین محیطی احتیاج به «ابزاری» داریم که برای کودک (نوزاد و نوپا) هیجانانگیز باشد، او را سر شوق بیاورد و کودک از کار با آن لذت ببرد. با کمک چنین ابزاری والدین میتوانند بستری فراهم کنند برای گفتوگو با کودک؛ بستری بر پایهی تعامل و تجربهی4 لذتبخش.
شاید این تصور برای شما هم پیش بیاید که چنین ابزاری احتمالاً یک وسیلهی دیجیتال پیچیده و گرانقیمت است. اما متخصصان میگویند چنین ابزاری چیزی نیست جز «کتابْ داستانِ تصویری». در چنین کتابهایی بخش کمی از ماجرای کتاب را متن و بخش اعظم ماجرا را تصاویر تعریف میکنند. در یک دههی گذشته کتابهای تصویری باکیفیتی برای سنین مختلف (از بَدوِ تولد تا هفت هشت سالگی) به زبان فارسی منتشر شده است5. این کتابها انواع گوناگونی دارند؛ از ساده گرفته تا تعاملی و تعاملیِ زبان-محور و تمام آنها این امکان را برای والدین فراهم میکنند تا یک محیطِ غنی زبانی توام با لذت برای فرزندشان فراهم کنند.
اما چطور میتوانیم با این کتابها با نوزاد یا کودک نوپایی که هنوز صحبت نمیکند تعامل داشته باشیم؟ جواب ساده است: اگر والد کتابی را دستش بگیرد و شروع کند به خواندن و یا آنچه در تصاویر میبیند را برای نوزاد تعریف کند (تصویرخوانی کند)، کودک در این میان هیچ نقشی نخواهد داشت و صرفاً شنونده است. اما اگر کودک را هم در رَوَند خواندن دخیل کنیم، درست مثل این میماند که یک رابطهی مثلث گونه تشکیل دادهایم. مثلثی مُتشکل از کودک، کتاب و والد. آنوقت است که خواندن تبدیل میشود به خواندنِ تعاملی6.

حال این سؤال پیش میآید که چطور کودک را در رَوند خواندن دخیل کنیم؟ فرض کنید میخواهیم برای یک نوزاد ۹ ماهه داستان بخوانیم. صفحهای از کتاب داستان را باز کردهایم که دربارهی خرسی است که گرسنه شده. کافی است نوزاد را بغل کنیم، کتاب را در فاصلهی مناسب جلوی چشم کودک بگیریم، متن آن صفحه را برایش بخوانیم و سپس با لحنی صمیمانه بگوییم: «پسرم/دخترم میبینی این خرسی گرسنه شده؟ حالا باید چی کار کنه؟ تو چی فکر میکنی مامان جان؟» برای این که بهتر با کودک تعامل داشته باشیم لازم است موقع سؤال پرسیدن کلمات را صحیح و واضح ادا کنیم، به چشمهای کودک نگاه کنیم و حسهایمان (شادی، تعجب و…) را از طریق صدا نمایان کنیم و به کودک فرصت بدهیم تا به سؤالات ما جواب بدهد. طبیعی است که نوزاد یا کودک نوپا نمیتواند با کلمات ما جواب بدهد. اما با صداهایی از خود درمیآورد، با لبخندش و با نگاهش به ما پاسخ میدهد. تکرار این روند کمک میکند تا کودک کمکم مهارتهایی را کسب کند که «مهارتهای پیشزبانی»7 نام دارند و سنگِ زیربنای مهارتهای زبانی هستند.8
با گذشت زمان کمکم کودک با معانی کلمات آشنا میشود، گرچه هنوز نمیتواند منظورش را با کلمات بیان کند. آنوقت است که میتوان برای تعامل با کودک نه فقط از کتابهای تصویری ساده، بلکه از کتابهای تعاملی هم استفاده کرد. گونهای از کتابهای تصویری که از کودک میخواهد تا کاری را انجام دهد کتابهای تعاملی9 نام دارند. این کتابها که معمولاً برای کودکان یک ساله به بالا طراحی طراحی میشوند برای کودک حُکم یک اسباببازیِ هیجانانگیز را دارند و او را بهخوبی به خود جذب میکنند. نوع سادهی کتابهای تعاملی آنهایی هستند که در صفحاتشان یک دریچه یا یک زبانه دارند و وقتی کودک آن دریچه را باز کند یا زبانه بکشد، چیزی از پشت آن آشکار میشود.
حال همان داستانِ خرسِ گرسنه را در یک کتابِ تعاملی تصور کنید. خرسی گرسنه است و نمیداند غذایش کجاست (غذا پشت یک دریچه است و از دید کودک پنهان). اینجا والد میتواند بگوید: «خُب مامان جان! تو میدونی غذای این خرسی چیه؟ بیا این پنجره رو باز کن تا ببینیم امروز خرسی ناهار چی میخوره؟» و کودک دریچه را باز میکند و والد میگوید: «آفرین دخترم/پسرم! ببین این خرسی امروز ناهار عسل میخوره. تو هم عسل دوست داری مامان جان؟» و میتواند به گفتوگو با کودک ادامه دهد و پرسشهای بیشتری مطرح کند (برای مثال: «میدونی عسل چه مزهای داره؟ آره مامان جان عسل شیرینه! و…»). اینچنین میتوان با کمک یک کتاب بهسادگی زمان زیادی را به تعاملِ لذتبخش با کودک اختصاص داد. در تصویر زیر میتوانید نمونهی کتابهای تعاملی را مشاهده کنید:



بهتازگی نوع دیگری از کتابهای تعاملی به بازار آمده است که با نام «کتابهای تعاملی زبان-محور»10 شناخته میشوند. این کتابها در ظاهر درست مانند کتابْ داستانِ تصویری هستند یعنی نه دریچهای دارند و نه زبانهای. اما اینها هم از کودک میخواهند که کاری انجام دهد (کتاب را بچرخاند، محکم فوت کند، دست بزند و…) و چون زبان-محور هستند لازم است که کودک ابتدا منظور نویسنده را بهدرستی درک کند تا بتواند کاری را که از او خواسته انجام دهد. این گونه از کتابهای تعاملی در دنیا بسیار جدید هستند و بیش از چند سال از پیدایش آنها نمیگذرد. اما در همین مدت کوتاه نشان دادهاند که در ایجاد یک محیطِ غنیِ زبانی چقدر تاثیرگذار هستند. خوشبختانه یکی از بهترین نمونههای این کتابهای زبان-محور به زبان فارسی هم در دسترس عموم قرار گرفته است.11 در تصویر زیر میتوانید نمونهی کتابهای تعاملی زبان-محور را مشاهده کنید:




در مسیرِ زبانآموزی و کار با کودک از معجزهی «تکرار» غافل نشوید! هر کتاب را میتوان بارها و بارها برای کودک خواند. چندباره خواندن یک کتاب برای کودک مزایای گوناگونی دارد. برای مثال نهتنها پیوند عاطفی میان والد و کودک را مستحکم میکند، بلکه برای کودک بسیار آرامشبخش و دلپذیر است و به رشدِ مهارتهایِ زبانی او کمک شایانی میکند. علاوهبر آن برای اثرگذاری بهتر میتوانیم حسهای شخصیتهای داستان (خشم، ترس، غم و …) را با عواملی فرازبانی همچون تغییر لحن صدا و ژست صورت و بدن به کودک منتقل کنیم. نمودِ احساسات در چهره و لحن صدای ما کمک میکند تا در ذهن کودک پیوند محکمی برقرار شود بین احساسات مورد بحث و واژگان استفاده شده برای هر حس. این پیوندهای ذهنی سبب رشد کودک در حیطهی مهارتهای هیجانی (احساسی) میشود. متخصصان عصبشناس دریافتهاند که «لذت» بردن نهتنها سبب افزایش سرعت فراگیری میشود بلکه عمق آن را هم بیشتر میکند. بدان معنا که اگر کودک از چیزی لذت ببرد آن را در زمانی بسیار کوتاهتر و نیز بهتر فرا میگیرد. بنابراین هر چه که محیطِ غنیِ زبانی برای کودک بیشتر با لذت توام باشد، او زبان را بهتر و سریعتر فرا میگیرد.
بدینترتیب بدون داشتنِ تخصص خاصی و تنها با فراهم کردن یک محیطِ غنیِ زبانی و روزی یکی دو ساعت وقتْ گذاشتن برای کودک (به دور از هرگونه ابزار دیجیتال همچون گوشیهای هوشمند و تلویزیون) میتوان از این فرصت طلایی بهرهمند شد و در همان دو سه سال ابتدایی زندگی کودک نه تنها پایههای فراگیری زبان مادری را در ذهن کودک بنا کرد بلکه بستری فراهم کرد برای رشد بهینهی مغز و تواناییهای ذهنی او (توجه و تمرکز، حافظه و…).
نویسنده: نیلوفر کشتیاری، دکترای تخصصی روانشناسیِ زبان، پژوهشگر و فعال حوزهی ادبیات کودک و دوزبانگی
پاورقیها:
- تعامل یک عمل دوسویه است که هر دو طرف در آن نقش فاعلی دارند. ↩︎
- هرچه فضای این تعامل شادتر باشد، اثر آن بر مغز کودک عمیقتر خواهد بود. ↩︎
- Language rich environment ↩︎
- از دید برخی متخصصان همچون لِوْ ویگوتسکی (روانشناس روس) و ماریا مُونتهسوری (پزشک، متخصص تعلیم و تربیت و جامعهشناس ایتالیایی) «تجربه» یکی از عوامل بنیادین یادگیری در سنین کودکی است. ↩︎
- «کتابْ داستانِ تصویری» و «کتابْ اسباببازی» انواع گوناگونی دارد. در این فیلم میتوانید با دستهبندی و کارکرد این کتابها براساس سن (از بدو تولد تا دو سه سالگی) آشنا شوید. ↩︎
- interactive reading aloud ↩︎
- مهارتهای پیشزبانی: آنچه که کودک پیش از فراگیری زبان برای برقراری ارتباط و بیان خواستههایش انجام میدهد (ارتباط چشمی، توجه به محیط پیرامون، تقلید، اشاره و ژست، گوش کردن، تولید صدا (غان وغون)، رعایت نوبت، گریههای متفاوت، حرکت اِرادی سر و دستوپا) ↩︎
- در این فیلم آموزشی میتوانید با خواندن تعاملی برای نوزاد بیشتر آشنا شوید. ↩︎
- Interactive books ↩︎
- برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینهی این کتابها میتوانید این فیلم را تماشا کنید. ↩︎
- برای دیدن این کتابها کافی است عبارت «کتابهای تعاملی زبان-محور» را در اینترنت جستجو کنید. ↩︎
پینوشت:
🔸 در کتابهای مجموعه کتابهای لیلی در انجمن ماجراجویان که شامل سه جلد «سفر به دانمارک، سوئد و نروژ»، «سفر به مکزیک» و «سفر به ژاپن» میشود به فرهنگ اشاره شده و کودکان میتوانند کلمات سادهای از زبانهای مختلف نیز یاد بگیرند. همین موضوع میتواند انگیزهی یاد گرفتن یک زبان تازه باشد یا شناخت آنها از زبان مادریشان را تقویت کند.
🔸 پیشنهاد میکنیم پست «مامانبزرگها و بابابزرگها رو چی صدا میزنید» را در اینستاگرام ادامه هم ببینید. شاید برایتان جالب باشد که در زبانها و گویشهای مختلف در ایران چطور مامانبزرگ و بابابزرگها را صدا میزنند.